به طور متوسط افراد ثروت‌مند از افراد فقیر خوشحال‌تر اند، این موضوع درمورد کشورها نیز صدق می‌کند؛ اما آیا رشد ثروت ملی کشور‌ها همیشه با رشد سطح رفاه و رضایت از زندگی مردم آن‌ها  همراه است؟

پارادوکس ایسترلین

در سال‌های ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۰، ایالات متحده‌ی آمریکا با رشد بی‌سابقه‌ای در درآمد‌های خود روبه‌رو گشت؛ با این وجود تحقیقات میدانی نتوانستند افزایش رشدی در میزان خوشحالی و رضایت از زندگی آمریکایی‌ها نشان دهند. این موضوع باعث مطرح شدن نظریه‌‌ای توسط اقتصاددان معروف ریچارد ایسترلین، به نام پارادوکس ایسترلین شد.

این نظریه‌ی اقتصادی بیان می‌کند که رشد تولید ناخالص ملی کشور‌ها همیشه با افزایش شادی و رضایت از زندگی مردم آن‌ها همراه نیست. در مورد این پارادوکس اختلاف نظر‌های بسیاری وجود دارد، برخی از محققان با اشاره به کشور‌هایی که در آن‌ها رشد اقتصادی با رشد رضایت از زندگی همراه بودند این پارادوکس را رد می‌کنند؛ در حالی که برخی دیگر از محققین، از جمله ایسترلین، با مطرح کردن نمونه‌هایی که در آن‌ها شرایط این پارادوکس برقرار بوده از آن دفاع می‌کنند.

سؤالی که مطرح می‌شود این است که چه زمانی و چرا رشد اقتصادی با رشد شادی مردم همراه می‌شود و چه زمانی این اتفاق نمی‌افتد؟

تحقیقات Harvard Business

 در سال ۲۰۱۶، سلین کسبیر(Selin Kesebir) ،استاد مدرسه‌ی کسب‌وکار لندن، به همراه شیگهیرو اویشی(Shigehiro Oishi ) تحقیقات گسترده‌ای برای جست‌وجوی پاسخ پرسش مطرح شده در پاراگراف قبل آغاز کردند. آن دو به دنبال سنجش این فرضیه بودند که آیا قطعه گمشده این پازل می‌تواند نابرابری درآمدی باشد؟ در ادامه به بررسی گزارش نتایج این تحقیقات به نقل از سلین کسبیر می‌پردازیم.

«دلایل مختلفی وجود داشت که نشان می‌داد افزایش نابرابری درآمدی اثرات مثبت رشد اقتصادی را کم‌رنگ یا حتی بی‌اثر می‌کند. در توضیح ارتباط میان این دو شاخص می‌توان گفت که در گام اول نابرابری  باعث کاهش حس اعتماد به دیگران و عدالت می‌شود، که اعتماد به دیگران و عدالت در داشتن حس شادی مؤثر‌ اند.

در گام دوم نابرابری درآمدی باعث کاهش فرصت‌های اقتصادی، کاهش تحرک اجتماعی، کاهش سلامت جامعه و افزایش سطح جرم و جنایت می‌شود؛ تمامی این موارد از دلایل اصلی به وجود آمدن استرس و اضطراب و از بین رفتن احساس امنیت و رفاه اجتماعی اند. برآورد این عوامل و تغییرات به صورت چشم‌گیری میزان رضایت از زندگی افراد را کاهش می‌دهد.

در دید نخست به نظر می‌رسیده که پارادوکس ایسترلین در مورد کشور‌هایی که در آن‌ها نابرابری درآمدی وجود دارد کاملاً صادق است؛ برای سنجیدن صحت این فرضیه الگوهای برقرار میان داده‌های موجود ۳۴ کشور مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت.»

تأثیر نابرابری درآمدی در کشور‌های توسعه یافته

۳۴ کشور منتخب در دو گروه کلی قرار می‌گرفتند، دسته اول ۱۶ کشوری بودند که اقتصاد توسعه یافته‌ای داشتند؛ از جمله ‌کشور‌های فرانسه، فنلاند، اسپانیا و ژاپن.

الگو‌های مختلفی که میان داده‌های این کشور‌ها یافت شد نشان می‌داد زمانی که نابرابری درآمدی در سطوح پایین‌تری قرار داشت، افزایش سرانه تولید ناخالص داخلی(GDPP)، به‌طور متوسط، باعث افزایش شادی و رضایت از زندگی در میان مردم شده‌ است. از سوی دیگر هنگامی که نابرابری درآمدی بالا بوده  رشد GDPP عملاً هیچ تأثیری در میزان رضایت از زندگی مردم نداشته است. برای بررسی‌های بیشتر از نابرابری درآمدی صرف نظر شد و دیده شد که با حذف نابرابری اقتصادی در کشور‌های توسعه‌ یافته، به دنبال رشد اقتصادی آن‌ها، حس رضایت از زندگی مردمشان نیز افزایش پیدا می‌کند.

تأثیر نابرابری درآمدی در کشور‌های در حال توسعه

در این بررسی‌ها دسته‌ی دوم داده‌ها از تجزیه و تحلیل اطلاعات ۱۸ کشور آمریکای لاتین مانند آرژانتین، برزیل و کلمبیا به دست آمده بودند. ارزیابی‌ها نشان می‌داد که در این کشور‌ها رشد اقتصادی با تأثیر منفی باعث کاهش رضایت از زندگی  در میان افراد شده است. بر خلاف کشور‌های توسعه یافته، حتی با حذف نابرابری درآمدی، افزایش GDPP مجدداً  باعث کاهش شادی و رضایت از زندگی مردم می‌شود.

نتایج تحقیقات چه بوده است؟

نتایج حاصل از  این تحقیقات دو چیز را روشن می‌کند: اول، نابرابری درآمدی برای خوشبختی مضر است  و همواره با حس رضایت از زندگی مردم رابطه‌ی معکوسی دارد. دوم، نابرابری اثر مثبت توسعه ی اقتصادی بر شادی و رضایت از زندگی را کاهش می‌دهد. همان‌طور که در این تحقیقات، در کشورهای توسعه یافته، رابطه مثبت بین رشد اقتصادی و شادی با افزایش نابرابری از بین رفت و در کشور‌های در حال توسعه، رابطه منفی بین رشد درآمد و شادی با افزایش نابرابری قوی‌تر شد.

چرا رابطه‌ی میان رشد درآمد و شادی در دو دسته‌ی کشورها متفاوت است؟ ممکن است به این دلیل باشد که کشورهای آمریکای لاتین اغلب از اقتصادهای توسعه یافته ​​فقیرتر اند، شاید‌ هم دلیلش این باشد که  نابرابری درآمدی و اختلاف میان قشر فقیر و  ثروت‌مند در این کشور‌ها فاحش‌تر است. باید اقرار کنیم که داده‌های این تحقیقات پاسخ‌ صریحی برای این پرسش عنوان نکردند. با این حال می‌توانیم با اطمینان بگوییم که معادل‌سازی تولید ناخالص داخلی با رفاه یک اشتباه است و رشد اقتصادی و ثروت‌مند‌شدن همیشه باعث افزایش میزان شادی و رضایت از زندگی مردم نمی‌شود.

منبع